کد مطلب:29811 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

فتنه مغولان












5898. امام علی علیه السلام - در توصیف تركان -:مردمی را می بینم كه صورت هایشان چون سپرهای چكش خورده است، لباس حریر و دیباج می پوشند و اسب های برگزیده نگه می دارند.

در آن هنگام، كشتار بی حد و مرزی صورت خواهد گرفت، به گونه ای كه مجروح از روی جنازه كُشتگان می گذرد و فراری كم تر است تا اسیر.[1].

5899. كشف الیقین - مرحوم حلّی در بیان خبر دادن علی علیه السلام از امور غیبی -:از این دست خبرهاست خبر دادن از آبادانی بغداد، پادشاهی بنی عبّاس و یادكردِ احوال آنان، و افتادن قدرت بنی عبّاس به دست مغولان.

مرحوم پدرم روایت كرد كه علّت سالم ماندن مردم حلّه، كوفه و دو مشهد شریف [ نجف و كربلا ]از كشتار، همین خبر غیبی بود؛ چون هنگامی كه هُلاكوخان به بغداد رسید، پیش از فتح بغداد، اكثر مردم حِلّه به منطقه بطائح[2] گریختند و اندكی باقی ماندند و از جمله آن اندك:پدرم، سیّد مجد الدین (ابن طاووس) و ابن ابی عزّ فقیه بودند. نظر آنان بر این امر متّفق شد كه به هلاكو بنویسند كه:«ما مطیع هستیم و زیر فرمان سیاست تو» و آن [ نوشته] را توسط شخصی غیر عرب برایش فرستادند.

هلاكو دو نفر را - كه یكی از آنان تُكلم و دیگری علاء الدین بود - به سوی آنان فرستاد و [ پیش تر] به این دو نفر گفت:اگر دل هایشان هماهنگ با نوشته هایشان است، نزد ما حاضر شوند.

آن دو آمدند و آنان از این كه نمی دانستند عاقبت كار چه می شود، می ترسیدند. پدرم گفت:اگر من به تنهایی بیایم، كافی است؟

گفتند:آری. [ پس به تنهایی] با آن دو رفت.

وقتی [ پدرم] نزد هلاكو حاضر شد - و این جریان، پیش از فتح بغداد و كشته شدن خلیفه بود -، هلاكو به وی گفت:چه طور برای من نامه نوشتید و تو پیش من حاضر شدی، پیش از آن كه بدانید كار من با خلیفه تان به كجا منتهی می شود؟ چنانچه او با من صلح كند و من برگردم، چه طور از خشم او در امان خواهید بود؟

پدرم به وی گفت:ما بر این كارْ اقدام كردیم، به خاطر روایتی كه از اماممان علی بن ابی طالب علیه السلام داریم كه وی در خطبه ای گفته است:

«زوراء؛ و شما چه می دانید كه زوراء چیست! سرزمینی است دارای درخت گز، كه ساختمان ها در آن ساخته خواهد شد و ساكنان آن بسیار خواهند گشت و در آن جا سدها و هِرم ها خواهد بود. بنی عبّاس، آن را وطن خود و جایی برای گنج هایشان خواهند ساخت و آن جا برایشان سرزمین لهو لعب خواهد بود.

در آن جا ستم فراوان و اسراف بی شمار خواهد بود و پیشوایان ستمكار و قاریان فاسق و وزیران خیانتكاری خواهند بود كه فارس ها و رومیان، خدمتكاری شان كنند.

هنگامی كه معروف را می شناسند، در بین خود، فرمان به معروف نمی دهند و اگر از منكرْ نهی شان كنند، دست بردار نیستند و مردانشان به مردان، و زنانشان به زنان، بسنده می كنند. در این هنگام، از خشونت تركان، اندوهی فراگیر، گریه ای طولانی، و ناله و فریاد، نصیب مردم زوراء خواهد شد.

تركان، كسیتند؟ مردمی تنگ چشم كه صورت هایشان چون سپر كوبیده است، لباسشان آهنی است و ریش كوسه ای و صورت اَمرَد دارند. پیشاپیششان پادشاهی است كه از آن جایی كه آغاز كرده، می آید. پادشاهشان زبر صدا، قوی حمله و بلند همّت است. بر هیچ شهری نمی گذرد، جز آن كه آن را می گشاید و هیچ پرچمی علیه او بر افراشته نمی شود، مگر آن كه آن را به زیر می كشد. وای و وای بر آن كه علیه او بِایستد! و چنین است تا پیروز شود».

[ پدرم در جواب هلاكو ادامه داد: ] از آن جا كه [ علی علیه السلام] این وصف ها را برایمان بیان كرده است و این ویژگی ها را در تو یافتیم، امید به تو بستیم و پیشت آمدیم.

هلاكو خان، دل های آنان را نیك یافت و به نام پدرم، فرمانی نگاشت كه دل اهل حِلّه و اطراف آن را شادمان ساخت.

اخبار، در این خصوص، فراوان است.[3].









    1. نهج البلاغة:خطبه 128.
    2. بطائح، منطقه ای در جنوب عراق، بین واسط و بصره است. (معجم البلدان:450/1)
    3. كشف الیقین:93/100.